بَشَرِ امروز بیشتر از هر
زمانی نیازمند وقت است . هیچ کسی پیدا نمی شود که از کمبود وقت ناله نکند . البته
بجز مجانین !
در گذشته مردم یک خانه و
یک محل کار داشتند . در خانه ، فقط می خوردند و می خوابیدند و در محل کار هم فقط یا
زمین شخم می زدند و یا به حیوانات غذا می دادند . در چنین موقعیتی ، اگر انسان
کمبود وقت پیدا کند ، بسیار بسیار عجیب است چرا که زندگی و کار ، ساده و محدود است
و هیچ وقت کسی برای هیچ کاری وقت کم نمی آورد چون محدود به همان زندگی ساده است .
تحت هیچ شرایطی نمی توان
جلوی پیشرفت و تکامل بشری را گرفت ؛ پس بشرِ قدیم ، پیشرفت کرد و خواست که خود را
کامل کند . او در خیلی موارد نیاز به ابزار هایی داشت که کار ها را برایش ساده کند
. به این شکل بود که کم کم تکنولوژی به وجود آمد . و امروز ما برای زندگی وقت کافی
داریم ولی وقتی این همه ابزار و اسباب آسایش در اطراف ما وجود دارد ، نمی توان از
آنها استفاده نکرد .
به عنوان مثال ، خانه ای
را فرض کنید که رادیو ، تلویزیون و کامپیوتر ندارد . زمانی که یک رادیو به این خانه
وارد شود ، اعضای این خانه باید علاوه بر آن [مثلا] 23 ساعت وقت مفیدی که برای
زندگی می گذارند ، 1 ساعت هم برای استفاده از رادیو وقت بگذارند . حال 24 ساعتِ
این خانواده پر شده است .
حال اگر این خانواده یک ،
تلویزیون بخرد ؛ باید وقتی هم برای تماشای آن کنار بگذارد . ولی از کجا این وقت را
بیاورد ؟ پس باید از کار های دیگرش کم کند تا وقتی برای استفاده از این وسیله پیدا
کند . در نتیجه اگر این خانواده در روز 3 ساعت مطالعه داشتند ، باید آن را تبدیل به
1 ساعت بکنند تا کمی هم به تلویزیون برسند . و حالا فرض کنید که این خانواده بخواهد
یک کامپیوتر هم بخرد ...( نا گفته نماند که این خانواده مجبور است کامپیوتر را هم
بخرد )
پس امروزه به دلیل افزایش
تعداد اضافاتِ زندگی ، هیچ کس وقتِ کافی برای کاری ندارد .
نیاز به گفتن نیست که همه
ی ما بیشتر از غذا خوردن ، نیاز به کتاب خواندن داریم . چرا که حسِّ کسب علم و دانش
و معرفت در دلِ همه ی مردم جهان در همه ی زمان ها بوده و هست . هیچ کس نمی تواند
خود را بی نیاز از خواندنِ کتاب ببیند . عالمان و بزرگان عالم همواره به عموم کتاب
خواندن را سفارش کرده اند . اما نه هر کتابی . در دنیای امروز به دلیل پول بازی های
زیاد ، نمی توان هر کتابی را گرفت و خواند به امید اینکه به ما کمکی کند . بسیاری
از نویسندگان هستند که فقط نگاه می کنند مردم چه نیاز دارند ؛ هر چه را که نیاز
داشتند را نامِ روی جلد مُضَخرفات خود می کنند و به بازار عرضه می دارند . بزرگان
کتاب های متعددی را پیشنهاد کرده اند که هم مفید باشد و هم بدور از هر خود خواهی ای
. ولی ما هیچ وقت زمان کافی برای خواندنِ حتی کتاب های برگزیده را نداریم . خیلی
مفید است که کار های اضافی انجام ندهیم و وقت آن ها را برای کسب علم و معرفت
استفاده کنیم . ولی حتی بعضی با رعایت شرط فوق هم وقت کم می آورند . راه حل برای
این انسان ها چیست ؟
راه حل ، زنده کردن وقت
های مُرده است .
حتما برای شما هم پیش آمده
است که در جایی منتظر کسی باشید و دقایق و ساعاتی را به بیکاری بگذرانید تا شاید آن
شخص سر قرار بیاید . یا وقتی که در اتوبوس یا هواپیما نشته اید ، ساعت ها طول می
کشد تا به مقصد برسید . در این حین یا باید خوابید و یا باید به در و دیوار نگاه
کرد .
با یک حساب سر انگشتی می
توان فهمید که وقتهای پراکنده ی زیادی از آن وقت کمِ ما (عُمر) ، به این شکل از بین
می رود و تحت هیچ شرایطی هم بر نمی گردد . نَه تنها بد نیست ، بلکه بسیار بسیار هم
خوب است که همیشه کتاب یا مطلبی مفید در جیب داشته باشیم و به محضِ اینکه در یکی از
این وقت ها قرار گرفتیم ؛ آن را مطالعه کنیم و حداقل یک نکته به معلوماتمان اضافه
کنیم .(اگر بزرگ بود و نیاز به کیف هم داشت ، باز هم بردارید ؛ اگر چه کمی سختی
دارد ولی دیگر عمر مُرده نخواهید داشت .) و در طیّ چند سال که از این وقت ها
استفاده کردیم ، گنجینه ی عظیمی از دانش همراه خواهیم داشت که اگر از آن وقت ها
استفاده نمی کردیم ، این گنجینه را در اختیار نمی داشتیم .
پیشنهاد : هر کسی هر چیزی
را که دوست دارد می تواند در وقت های مرده اش مطالعه کند و وقت های مرده اش را زنده
کند . ولی همه ی ما نیاز به فراگرفتن زبان و زبان های دیگر به غیر از زبان خودی
داریم ؛ پس کار پسندیده ای است که ما دفترچه و یا کتابچه ای از کلمات و اصطلاحات آن
زبان را در جیب داشته باشیم و هنگامی که وقت خالی پیدا کردیم حداقل یکی از آن کلمات
یا اصطلاحات را مطالعه کنیم و یک قدم به تسلط به آن زبان ، نزدیک شویم .
این مقاله را تمام می کنم
به امید اینکه وقتی در لحظاتِ آخر عمر ، به چندین سالی که در این دنیا زندگی کردیم
، نگاه می کنیم ، هیچ وقت مرده ای نبینیم .
بالا
|